نشان آشكار از بي نشان
كارعملي اين هفته مطالعه مطالبي پيرامون حضرت بتول سلام الله و ارائه آن به سه نفر جهت شبكه سازي شيعي براي حفظ انقلاب و ارزش هايش.
1. دوستم با من صحبت ميكرد كه؛
يكي از اقوام به من گفته, چرا شما اينقدر سخت ميگيريد, حضرت زهرا سلام الله پيش برخي از اصحابش پوشش شما را نداشته.
اين به نظرت درسته؟؟؟؟
(چه جالب كتاب خاطرنازك گل از آقاي حسين سيدي را خوانده بودم و به اين موضوع رسيده بودم)
ما دو دسته احاديث از پوشش حضرت داريم.
يك دسته رواياتي كه به پوشش گرفتن حضرت از نابينا اشاره دارد
يا
بهترين را براي زن آن مي داند كه نه مردي او را ببيند و نه او مردي را ببيند
يا
زماني زن به خدا نزديك است كه در كنج خانه اش باشد
يا
پرسش انس بن مالك از مادرش در ارتباط با ويژگي حضرت زهرا كه نشان مي داد ايشان حضرت را نديده بودند.
دسته ي دوم رواياتي كه از ديدن زردي صورت حضرت توسط جابر انصاري
يا
عيادت مردمان با پيامبر از حضرت كه زردي صورت حضرت را ديده بودند
يا
ديدن صورت توسط سلمان (68-74 از كتاب خاطر نازك گل با ذكر منابع روايات)
آنچه مشخص است اين است كه اصل در پوشش زن همان عدم خودنمايي و اولويت ندانستن زن براي بروز در مقابل مردان است و از آن به شدت نهي شده است.
و بايد دقت كنيم كه وقتي حضرت از نابينا حجاب مي گيرند با اين تخصيص زدن كه مبادا بوي بدنم را استشمام كنن.
اما ديدار حضرت توسط اصحاب نشان مي دهد كه حضرت اين ديدار را خواستار نبودند و همچنين مردان چيزي جز زردي صورت حضرت را نديدن..همچنين سلمان چنان رشديافته بود كه همه چيزش در راستاي عبوديت بود.
و بايد ديد اين ديدارها به چه جهت و ميزانش چقدر بود و نمي توان آن را با ميهماني هاي امروزي خود مقايسه نمود. كه ما در ميهماني هايمان چهره هايمان گل مي اندازد نه آنكه زرد شود و مردان ما جهت عبوديت به ميهماني نمي آيند كه به جهت تفريح مي آيند و…
2. با مادرشوهرمم در حال تقسيم گوشت بوديم و در پايان مادرعزيزم نگاهي به باقي مانده ها كرد و فرمودن: چيزي براي شما نماند؛ آنچه كه به خانه رواست به مسجد حرام است.
گفتم:
مادرجان اين ضرب المثل درست نيست كه اگر درست بود, بي بي جانمان سه روز پي در پي تنها چيزي كه براي افطار خودشان بود را به فقير و مسكين و يتيم نمي دادن؛ مامان يك زمان هست كه تو فقط از خودت مي گذري اما بي بي اين ايثار را در خانه اش و از طرف همسر و دوفرزند خردسالش انجام داد كه اين ايثار نهادينه شود. و اگر اين مذموم بود آيه اي در جهت تاييدش نازل نمي شد كه:
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً» (8/انسان)
و يا بخشيدن لباس عروسي در شب عروسي, مامان ايشون جوان بودن و ايشون دختر فرد اول اسلام بودند اما براي بخشيدنش دليل داشتن كه مي خوام به حقيقت بر برسم و اين آيه را تلاوت كردند:
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ: هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعا خدا بدان داناست (92 آل عمران)
3. درجمع دوستان نشسته بوديم و آنها از عدم وقتشان گفتند و…
گفتم: اين موضوع خيلي منو درگير كرد, هم در كتاب انسان 250 ساله آقا و هم در كتاب روزهاي فاطمه و هم از زبان بانو مجتهده گلگيري با الفاظ مختلف اين را خواندم كه: مگر فاطمه سلام الله چندسالش بود كه اينهمه استمرار داشت؟؟؟؟ فاطمه 18 سالش بيشتر نبود اما حجت بر ائمه ما با اينهمه ابعاد مي شود؛
اين نياز به بررسي دارد, ما هم مي توانيم استمرار داشته باشيم اما از استعدادات و امكانات خود غافليم…
حضرت نزد رسول الله مي رود تا براي سبك شدن كار خانه برايشان كاري كنند…اما واقعا حضرت به فكر رفاه بود؟؟؟حضرتي كه تمام زندگيش حول سختي, ايثار و.. بود…من كه فكر مي كنم حضرت مي خواستن وقت بيشتري به جهت عبوديتشان فراهم كنند…
و حضرت دستور تسبيح بي بي را آموزش مي دهند….
چقدرمان به اين تسبيح پايبنديم و در مواقع تنش و شلوغي وقت و درخواست بركت وقت, رو به قبله مي نشينيم و تسبيح را مي خوانيم؟؟؟
***************************************
پ.ن: بعد مطالعاتم احساس بغض شديدي نسبت به اولي و دومي كه ظلم كردند به محمد و آلش داشتم بسيار شديد….
دلم سوخت براي حسني كه بايد سيلي خوردن مادر را ببيند بايد لعن پدر را بشنود….
دلم سوخت براي حسيني كه بايد افتادن مادرش, كتك خوردنش را ببيند, بايد فرق شكافته شده پدر را ببيند و لعنش را بشنود بايد جگر پاره پاره شده برادر را ببيند….
دلم سوخت براي زينبي كه بايد ببيند و بشنود؛ ببيند سرها را و بشنود بي حرمتي ها را…..
خدا لعنتشان كند….